جنگ نو

این یادداشت ها شیمیایی هستند.لطفا ماسک بزنید!

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۱
خرداد

***متنی که می آید تلاش دارد تا کمی به خواست ها و زندگی مدهبیون نزدیک شود. امری که در همهمه و شلوغی مدها و رفتار های روشنفکری گم شده است اما هست. قطعا این متن می تواند کامل تر شود اما فعلا اینجا قرار می گیرد تا کمی بازخورد دیده شود.

در سال های اخیر پوشش در مردان مذهبی، تدریجا نوعی شاخصه و الگو پیدا کرده است. این پوشش را می توان فعلا در چهار سبک دید. (بچه هیئتی)،(طلبگی)(بسیجی) و (بسیجی- مهندس) این چهار سبک هستند که هرچند به ظاهر یکی هستند اما در باطن تفاوت های باریک و جزئی با یکدیگر دارند:

بچه هیئتی: بچه هیئتی ها نسلی از نوجوانان مذهبی هستند که در عین اینکه دارای جهت گیری های روشن مذهبی هستند، در پوشش به سمت و سوی نوعی نو گرایی در حرکتند. لباس‌های این دسته، نه همچون سایرجوانان رنگارنگ است و نه چندان ساده اما حد وسطی در آن رعایت شده است که در عین خاص و شاخص بودن و جلب توجه کردن،آراسته هم هستند. اصولا بچه مذهبی را می توان بسیار نزدیک به (تیپ) دانست. پیراهن های بلند که از جنس الیاف کتان و ... با دکمه های گره ای امروزه فروخته می شوند از نمونه های این نوع پوشش محسوب می شوند.مرتب بودن و آراسته بودن به همراه شاخصی و جلب توجه کردن؛ از نمونه های یک بچه هیئتی است.کمابیش نوعی از این پوشش را می توان در مداح های نسل نو (به عنوان یک گروه مرجع)مشاهده کرد.

طلبگی: طلبگی بیش از پوشش با منش شناخت می شود.و حتی می توان گفت که همین منش است که شاخصه ای فراهم می کند برای پوشش طلبگی. در قیاس دو مدل تقریبا همسو. لباس طلبگی، پیراهنی ساده و یک دست است با یقه های دیپلمات. پیش تر و در زمان های سابق بلند بودن و سفید بودن، جز شاخص های مهم این لباس بودند که کم کم فراموش شدند و یا به نوعی به روز شدند! همچنین وجود یقه دیپلمات به وسیله برخی طلبه ها که شاید دوست داشته باشند وجهه طلبگی شان کم رنگ تر شود، جایش را به یقه های استاندارد شده ! امروزی داده است. هرچند مسئله منش همچنان باقی است. طلاب سابق چندان پی اراستگی نبودند اما طلاب حاضر خصوصا به علت نسبت نزدیک فکری و اجتماعی با بچه هیئتی ها، این آراستگی را می پسندند و همانگونه که اشاره شد به علت برخی دید های موجود درجامعه در جهت محدودی برای روحانیون ترجیح می دهند ظاهری نزدیک به طیف فوق داشته باشند.حتی روحانیون ملبس با تیپ های جدید و البسه ای که تاکنون چندان مورد استفاد قرار نگرفته است، نوعی از روزآمدی قابل مطالعه را نشان می دهند.

بسیجی: پوشش بسیجی دو شاخصه اصلی دارد. یک سادگی و دو عدم توجه چندان به آراستگی. سادگی به پوشیدن البسه ساده و بدون نقش حتی البسه ای که تعلق خاطر گروهی او را بهتر نشان دهد، است. لباس های بسیجی(رسمی بسیج)، یا لباس های هم شکل آن( دوجیب جلو با دو بند روی شانه) از این قبیلند. اما با این حال عدم توجه به آراستگی وجه مایزه مهم آن با سبک بچه هیئتی هاست. به عنوان یک مثال برای یک بچه هیئتی همانقدر انداختن پیراهن داخل شلوار در وقت پوشیدن کت و شلوار عادی است که برای بچه بسیجی بیرون انداختن پیراهن از شلوار در هر وضعیتی . پوشیدن لباس ساده و یا حتی لکه دار برای یک بچه بسیجی ننگ نیست. بخلاف یک بچه هیئتی.

بسیجی مهندس: بسیجی- مهندس تیپی است که شاید عنوان دیگر آن بچه بسیجی های درس خوان باشد. خواندن علم های نو و حضور در دانشگاه از سویی و علایق مذهبی از سوی دیگر، نوع لباس ساده بسیجی را با کمی از جدیدبودن بچه هیئتی ترکیب کرده است. چرا که هر دو تیپ های بسیجی و بچه هیئتی در محیط دانشگاه ، بیش از حد خاص هستند و حضور در این محیط نیازمند به داشتن تیپی مقبول این محیط است. آرایش صورت این عده نیز همچنان که بر آراستگی تاکید دارد، کمابیش از آنکادر های نافرم و بلند کردن های بیش از حد اجتناب می کند... 

  • مافی احمدی
۰۸
خرداد
مسئله ای که چند وقتی است ذهنم را مشغول کرده است، مبحث حجاب است. منتظر یک فرصت مناسب هستم تا بتوانم تحقیقات جامعی را در مورد حجاب شروع کنم. قبلا راجع به چادر دو پست ویژه داشتم اما این بار در فضای کنونی جامعه بازخوانی حجاب ضروری تر است.

مسئله اینجاست که در یک تقسیم بندی اولیه، ما در ایران در مورد حجاب با دو دسته مواجه هستیم. یک دسته مذهبی ها که حجاب را حفظ می کنند و دسته ای دیگر کسانیکه چندان مقید به مذهب نیستند و حجاب را قانونی می دانند و بر سر می کنند.

موردی که اینجا من پی ان هستم، حجاب در مذهبی های ماست.پیش از این گمان می کردم که تبدیل شدن حجاب به یک مد می تواند در جذب جوانان موثر باشد اما این روز ها با برخورد های فراوان و دیدن مناظر مختلف از شال و روسری های رنگارنگ و ست کردن ها و همراه با ترویج ان از رسانه ملی و.... کم کم به این نتیجه رسیدم که این حجاب آن حجابی که منظور نظر اسلام بوده را تامین نمی کند.

موید حرفم، عکس هایی است که دختران مدهبی در پروفایل فیس بوک خود می گذارند. در لابلای ماشاءالله و ایولی که اینبار از طرف پسرای مذهبی صادر می شود! چیزی است که دل را می لرزاند این است که  آیا حجاب قرار بود وسیله ای باشد برای جذب اینچنین؟ برای خود نمایی؟ برای زیباسازی و زیبا فروشی؟ اینگونه چه فرقی یک محجبه با یک غیر محجبه خواهد داشت؟

قضیه همچنان که معلوم است ،یک مسئله باریک و ظریف است اما در عین حال بسیار مهم. به شخصه به این نتیجه رسیدم که این حجاب های رنگارنگ و مد روز، چیزی جز  جلب توجه بیشتر نمی کند که این خود موجب (تبرج) می شود که در اسلام نهی شده است.بنابراین به این نتیجه رسیدم که الحال تبلیغ مقنعه بهترین چاره است. صد البته مقنعه ساده و سنی. هم حجاب کاملی است و هم از تیر نگاه بولهوسان در امان. 

اما درد دیگر درد دگم اندیشی این دختران مذهبی- روشنفکرنما است. جالب است که به ادعای خودشان دائم برایشان پیام های غیر اخلاقی می رسد- وارتباطش بدهید با عکس های 6*8 و ... که فضای نتشان را پر کرده!- اما یک نصیحت دوستانه در حفظ و حرکت حجاب، آنچنان برایشان غیر قابل تحمل و منضجر کننده می شود که هرچه از واژه های تعصب و ... در ذهن دارند را بر تو می بارانند! نمونه اش را همین چند لحظه پیش دریافت کردم که در پاسخ به یک نصیحت کاملا مودبانه و دوستانه، فقط به خاطر اینکه ایشان را به تفکر در باب این حجاب رنگارنگشان دعوت کردم، مرا مورد شدیدترین حملات با انواع واژگان کردند- والبته جواب هم گرفتند تا کوه غرورشان کمی کم ارتفاع تر شود- با این وضعیت واقعا اگر ما به این جا برسیم که این حجاب ها مطلوب نیست نه در مقابل بی مقید ها، بلکه در مقابل این نفس پرستان مذهبی که خودآرایند و سرخوش از فروش این خودآرایی به ثمن بخس؛ چگونه باید رفتار کنیم؟ این است که می گویم این کار بسیار ظریف خواهد بود... 

*خدایا از شر غرور و تعصب بی جا به تو پناه می برم.

* چندی پیش اباذر منتظر المهدی مطلبی را منتشر کرد به نام چادری های بی چادر. ان را هم حتما ببینید.

*باید یک جنبش ترویج مقنعه سنتی راه بیفتد.

* یک مسئله دیگر (بی هویتی فرهنگی و بی نمادی) در بین مذهبیون ماست. یکی از دلایل پناه آوردن به فیس بوک.این هم بررسی عمیق جداگانه ای می خواهد.

  • مافی احمدی